ارنست همینگوی Ernest Hemingway در سال ۱۹۱۸ به جنگی با هدف پایان بخشیدن به همه ی جنگ ها رفت. او به صورت داوطلبانه به نیروهای آمبولانس در ایتالیا پیوست، مجروح شد و دو بار مدال افتخار دریافت کرد. ثمره ی این تجربه ی جنگی همینگوی، رمان وداع با اسلحه است. توصیفات او از جنگ فراموش نشدنی است: ترس، همدلی، رشادت و مردان و زنانی باایمان و ثابت قدم در ایتالیا. اما رمان A Farewell to Arms، فقط یک رمان جنگی نیست و نویسنده ی اثر، یک داستان عاشقانه ی عمیق و پرشور و حرارت را نیز در آن به مخاطب ارائه می کند. رمان وداع با اسلحه، داستان رابطه ی عاشقانه ی مهاجری آمریکایی به نام هنری و کاترین بارکلی است و در پشت پرده ی آن، ماجراهایی از جنگ جهانی اول، سربازانی بدگمان و ناامید و آوارگی مردم بی گناه نیز به چشم می خورد. انتشار رمان وداع با اسلحه، جایگاه همینگوی را به عنوان یک نویسنده ی مدرن آمریکایی در دنیای ادبیات تثبیت کرد. رمان وداع با اسلحه، اولین کتاب پرفروش این نویسنده ی آمریکایی بوده و مایکل ریلوندز، زندگی نامه نویس مشهور، درباره ی آن گفته است: «برترین رمان آمریکایی بیرون آمده از دل فاجعه ی جنگ جهانی اول.»
A Farewell to Arms is the unforgettable story of an American ambulance driver on the Italian front and his passion for a beautiful English nurse. Set against the looming horrors of the battlefield – the weary, demoralized men marching in the rain during the German attack on Caporetto; the profound struggle between loyalty and desertion—this gripping, semiautobiographical work captures the harsh realities of war and the pain of lovers caught in its inexorable sweep. Ernest Hemingway famously said that he rewrote his ending to A Farewell to Arms thirty-nine times to get the words right.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.